نویسنده: علی کورانی




 
با آن که قرآن کریم معجزه جاوید پیغمبر اسلام(ص) است و در هر زمان و نسلی تازگی دارد... با این وصف از جمله معجزه های همیشه تازه ی وی خبرهایی است که توسط آن حضرت از آینده ی زندگی انسانها و خط سیر اسلام، تا فرا رسیدن زمان بازگشت اسلام(موعود) بیان شده است. عصری که خداوند دین خود را بر تمام ادیان و مکاتب جهان برخلاف خواست مشرکان و کافران پیروز می گرداند.
و این عصر ظهور اسلام، همان عصر ظهور حضرت مهدی(ع) است و هیچ تفاوتی بین این دو، در صدها روایت بشارت دهنده ی پیامبر (ص) و روایاتی که از طریق صحابه و تابعین و نویسندگان صحاح و مجموعه های روایتی که درباره ی این دو عصر رسیده وجود ندارد، با آنکه اختلاف روش داشته اند. و اگر روایات امامان اهل بیت(ع) را بر آنها بیفزائیم بیش از یکهزار روایت می شود، اگر چه ائمه (ع) همواره احادیث خود را به پیامبر (ص) نسبت نداده اند، لکن بارها تأکید فرموده اند که آنچه بیان نموده اند از پدران پاک و از جدّ بزرگوارشان پیامبر اکرم (ص) می باشد.
سیمائی که این روایات از اوضاع جهان در زمان ظهور ترسیم می کند به ویژه از منطقه ی ظهور آن حضرت، مانند: یمن، حجاز، ایران، عراق، شام، فلسطین، مصر و مغرب (مراکش)... سیمائی است کامل که بسیاری از حوادث بزرگ و کوچک و نامهای اشخاص واماکن را در بر می گیرد.
کوشیده ام این روایات را از میان احادیث فراوان، استخراج نموده و برگزینم و تا حد ممکن به شکلی واضح و پیوسته و دقیق در دسترس عموم مسلمانان قرار دهم.
در این بخش، قبل از پرداختن به مشروح آن روایات، خلاصه ای از آنها را عرضه می دارم تا سیمائی کلی از عصر ظهور باشد.
روایات شریفه، حاکی از این است که انقلاب و حرکت ظهور حضرت مهدی (ارواحنا فداه) بعد از فراهم شدن مقدمات و آمادگیهای منطقه ای و جهانی از مکه آغاز می گردد...
و طبق بیان روایات، در سطح جهانی، نبردی سخت بین رومیان (غربیها) و بین ترکان و یا هواداران آنها که ظاهراً روسها باشند به وجود می آید، تا جایی که به جنگ جهانی منجر می گردد.
اما در سطح منطقه، دو حکومت هوادار حضرت مهدی(ع) در ایران و یمن تشکیل خواهد شد... که یاران ایرانی آن حضرت مدتی قبل از ظهور، حکومت خویش را تأسیس نموده و درگیر جنگی طولانی می شوند که سرانجام در آن پیروز می گردند.
و اندک زمانی پیش از ظهور آن بزرگوار در بین ایرانیان دو شخصیت، با عنوان سید خراسانی، رهبر سیاسی و شعیب بن صالح، رهبر نظامی ظاهر شده و ایرانیان تحت رهبری این دو تن، نقش مهمی را در حرکت ظهور آن حضرت ایفا خواهند نمود.
اما یاران یمنی وی، قیام و انقلاب آنان، چند ماه پیش از ظهور حضرت بوده و ظاهراً ایشان در سامان بخشیدن به خلاء سیاسی که در حجاز به وجود می آید همکاری می نمایند.
علت به وجود آمدن خلاء سیاسی حجاز این است که شاه نابخردی از خاندان فلان! که آخرین پادشاه حجاز می باشد کشته شده و بر سر جانشینی او اختلاف بوجود می آید؛ به گونه ای که این اختلاف تا ظهور حضرت مهدی (ع) ادامه خواهد یافت:
آنگاه که مرگی عبدالله فرا رسد، مردم در جانشینی او نسبت به هیچ کس به توافق نمی رسند و این جریان تا ظهور حضرت صاحب الامر همچنان ادامه می یابد. عمر سلطنت های چندین ساله به سر آمده، نوبت پادشاهی چند ماهه و چندین روزه فرا می رسد. ابوبصیر می گوید: پرسیدم: آیا این وضع به طول می انجامد؟ فرمود: هرگز:
و این درگیر بعد از کشته شدن این پادشاه (عبدالله) منجر به کشمکش بین قبیله های حجاز می شود.
از جمله نشانه های ظهور، حادثه ای است که بین دو حرم (مکه و مدینه) رخ می دهد. عرض کردم: چه حادثه ای اتفاق می افتد؟ فرمود: تعصب قبیله ای میان دو حرم به وجود آمده و شخصی از فرزندان فلان! پانزده تن از سران و شخصیتهای قبیله ی مخالف و یا از فرزندان مخالفان خود را می کشد.
در این هنگام نشانه های ظهور حضرت مهدی (ع) آشکار شده و شاید بزرگترین نشانه ی آن، ندای آسمانی است، که به نام او در 23 ماه رمضان شنیده می شود.
سیف بن عمیره گفت: نزد ابوجعفر منصور بودم وی بدون مقدمه گفت:
ای سیف بن عمیره! بدون تردید ندا کننده ای از آسمان نام مردی از فرزندان ابوطالب را می خواند. گفتم: فدایت شوم ای امیر مؤمنان، این سخن را روایت می کنید؟ گفت: آری سوگند به آن کسی که جانم در دست اوست آن را با گوش خود شنیدم. گفتم: ای امیر مؤمنان، من تاکنون چنین حدیثی از کسی نشنیده ام! گفت: ای سیف، این سخن حق است، زمانی که آن امر واقع می شود، نخستین کسی که اجابت نماید ما هستیم، مگر نه این است که آن ندا، مردی از عمو زادگان ما را می خواند؟ گفتم: آیا آن مرد از فرزندان فاطمه (ص) است؟ گفت: آری ای سیف، چنانچه این روایت را از ابوجعفر محمد بن علی امام باقر نشنیده بودم، اگر تمام مردم روی زمین برای می گفتند نمی پذیرفتم، اما او محمد بن علی [امام باقر(ع)] است.
طبق روایات پس از این ندای آسمانی، حضرت مهدی(ع) به طور سری با برخی از یاران و هواداران خود ارتباط برقرار می نماید، درباره ی آن بزرگوار، در سراسر گیتی سخن بسیار به میان آمده، و نام وی زبانزد همگان گشته، و محبتش در دلها جای می گیرد.
دشمنان وی از ظهور آن حضرت سخت بیمناک شده، و از این رو برای دست یافتن به او به تلاش و کوشش می پردازند... در میان مردم شایع می شود که آن حضرت در مدینه منوره اقامت گزیده، و حکومت حجاز یا نیروهای خارجی جهت کنترل اوضاع داخلی حجاز، و پایان دادن به کشمکش قبائل با حکومت وقت، لشکریان سفیانی را از سوریه به یاری می طلبند.
این سپاه وارد مدینه گشته و به هر مرد هاشمی که دست یابند او را دستگیر می کنند. بسیاری از آنان و شیعیان آنها را کشته و بقیه را به زندان می افکنند.
سفیانی، دسته ای نیروهای خود را رورانه ی مدینه می کند و آنها مردی را در آنجا به قتل می رسانند و مهدی و منصور از آنجا می گریزیند، و از اولاد پیامبر (ص) کوچک و بزرگ آنان دستگیر شده به گونه ای که هیچ کس نمی ماند جز اینکه دستگیر و زندانی می گردد، نیروهای سفیانی در تعقیب آن دو مرد از شهر بیرون می آیند و حضرت مهدی (ع) همانند حضرت موسی (ع)، بیمناک و نگران از آنجا خارج شده و رهسپار مکه می گردد.
سپس آن حضرت در شهر مکه با بعضی از یاران خود تماس می گیرد... تا این که قیام و حرکت مقدس خویش را در شب دهم محرم، بعد از نماز عشاء، از حرم شریف مکی آغاز می کند؛ آنگاه نخستین سخنرانی خود را برای مردم مکه ایراد می فرماید، دشمنان وی سعی در ترور آن حضرت می کنند، اما یاران آن حضرت با درمیان گرفتن آن بزرگوار دشمنان را دور و متفرق ساخته، و نخست بر مسجدالحرام و سپس بر مکه تسلط می یابند.
و در صبح روز دهم محرم حضرت مهدی(ع) پیام خود را به زبانهای مختلف به تمام جهان ابلاغ می کند و ملل دنیا را به یاری خویش دعوت کرده، اعلام می دارد که در مکه باقی خواهد ماند، تا معجزه ای که جد گرامی اش حضرت مصطفی(ص) وعده فرموده و آن فرو رفتن لشکریان سفیانی به زمین است که برای درهم شکستن حرکت آن حضرت راهی مکه می شوند، به وقوع پیوندد.
اما پس از اندک زمانی، معجزه ی وعده داده شده در مورد سپاه سفیانی- که در مسیر مکه به حرکت درآمده- اتفاق می افتد.
چون [سپاه سفیانی] به بیابان مدینه می رسد؛ خداوند آن ها را در زمین فرو می برد، و این مصداق فرموده ی خدای بزرگ است که فرمود: « و اگر تو ای پیامبر سختی حال تبهکاران را مشاهده کنی آنگاه که ترسان و هراسان گشته و هیچ از عذاب آنان فروگذار نشود و از مکان نزدیک گرفتار شوند» «همین که به بیابان می رسند به زمین فرو می روند و کسانی که پیشاپیش رفته اند باز می گردند تا ببینند آن قوم چه کردند که خود نیز به سرنوشت آنان دچار می شوند و عقب ماندگان نیز از راه رسیده و به آنها می پیوندند که جویای حال آنان شوند، به همین بلا گرفتار می شوند.
آن حضرت پس از این معجزه ی فرو رفتن دشمنان در زمین، با سپاه خود که متشکل از ده و اندی هزار تن است از مکه رهسپار مدینه می گردد، و پس از نبردی با نیروهای دشمن، مستقر در آنجا، مدینه را آزاد ساخته، آنگاه با آزاد سازی دو حرم مکه و مدینه، فتح حجاز و تسلط بر منطقه خاتمه می یابد.
برخی از روایات خاطر نشان می سازد که آن حضرت، پس از پیروزی بر حجاز، راهی جنوب ایران می شود و در آنجا با سپاه ایران و توده های مردم آن سامان به رهبری خراسانی و شعیب بن صالح بر می خورد. آنان با وی بیعت کرده و با همرزمی یکدیگر با قوای دشمن در بصره به پیکار می پردازند که سرانجام به پیروزی بزرگ و آشکاری دست می یابند.
سپس امام (ع) وارد عراق گردیده و اوضاع داخلی آنجا را پاکسازی می کند و با درگیری با بقایای نیروهای سفیانی و گروهکهای متعدد شورشی آنها را شکست داده و به قتل می رساند.
آنگاه عراق را مرکز حکومت و کوفه را پایتخت خود قرار می دهد، و بدین سان، یمن، حجاز، ایران، عراق و کشورهای خلیج فارس یکپارچه تحت فرمانروائی آن حضرت در می آید.
روایات یاد آور این معناست که نخستین جنگی که حضرت مهدی(ع) پس از فتح عراق به آن اقدام خواهد نمود جنگ با ترکان است.
«اول لواء یعقده یبعثه الی التراک فیهزمهم»
نخستین سپاهی که حضرت مهدی(ع) تشکیل می دهد لشکری است که به سوی ترکها گسیل داشته و آنها را شکست می دهد.
و ظاهراً مقصود از ترکان، روسها هستند که بعد از جنگ جهانی با رومیان (غربیها) ضعیف و ناتوان می شوند.
و امام (ع) پس از تجهیز، سپاه بزرگ، قومش را راهی قدس می گرداند، در این هنگام سفیانی در برابر آن حضرت عقب نشینی می کند تا این که لشکریان حضرت مهدی(ع) در «مرج عذراء » نزدیک دمشق فرود می آیند، و گفت وگو و مذاکراتی میان آن بزرگوار و سفیانی انجام می پذیرد، اما موضع سفیانی در مقابل آن حضرت ضعیف است؛ بخصوص که موج گسترده ی مردمی به آن حضرت گرایش پیدا می کنند. به گونه ای که روایات نشان می دهد، سفیانی می خواهد قدرت را به او واگذارد، اما حامیان یهودی و رومی وی و دستیارانش او را سرزنش می کنند.
آنها با بسیج نیروهای خود با امام (ع) و سپاه وی درگیر نبردی بزرگ می شوند. نبردی که محورهای ساحلی آن، از عکا در فلسطین گرفته تا انطاکیه در ترکیه و در داخل از طبریه(1) تا دمشق و قدس را فرا می گیرد...
در این هنگام، خشم الهی بر نیروهای سفیانی و یهودی و رومی فرود آمده و به دست مسلمانان کشته می شوند، به گونه ای که اگر یکی از آنان در پشت صخره ای پنهان شود، آن صخره بانگ بر آورد، ای مسلمان، در اینجا فردی یهودی مخفی شده او را هلاک کن.
در این لحظه ظفر و یاری خداوند بر امام مهدی(ع) و مسلمانان به ارمغان آمده پیروزمندانه وارد قدس می گردند.
غریبان مسیحی به طور ناگهانی مواجه با شکست یهودیان و نیروهای پشتیبان آنها به دست با کفایت آن حضرت می شوند؛ از این رو آتش خشم آنان برافروخته شده و علیه امام (ع) اعلام جنگ می کنند.
ولی ناگاه حضرت مسیح (ع) از آسمان به قدس فرود آمده و با سخنان خویش جهانیان و به ویژه مسیحیان را مورد خطاب قرار می دهد.
فرود آمدن حضرت مسیح (ع) برای جهان علامت و نشانه ای است که موجب شادی مسلمانان و ملتهای مسیحی خواهد گردید.
به نظر می رسد که حضرت مسیح (ع) میان حضرت مهدی(ع) و غربیها وساطت نموده، قرارداد صلحی به مدت هفت سال بین دو طرف بسته می شود.
بین شما و رومیان چهار پیمان صلح برقرار می شود که چهارمین آنها به دست مردی از (خاندان) هرقل، انجام می پذیرد و هفت سال به طول می انجامد. مردی از عبدالقیس به نام «مستوربن غیلان» پرسید: ای پیامبر خدا پیشوای مردم در آن روز چه کسی خواهد بود؟ فرمود: مهدی از فرزندانم، که مردی چهل ساله به نظر می رسد، چهره اش چون ستاره ی تابان می درخشد، بر گونه ی راست او خالی وجود دارد، و در حالی که دو قبای قطوانی(2) به تن دارد همچون مردان بنی اسرائیل جلوه می کند، وی گنجینه های زمین را استخراج نموده و شهری شرک آلود را آزاد می سازد.
آن گونه که در بعضی روایات آمده غربیها پس از دو سال پیمان صلح را می شکنند. شاید انگیزه ی این پیمان شکنی، ترس و وحشتی است که حضرت مسیح(ع) در اثر ایجاد موج همبستگی مردم در بین ملتهای آنان بوجود می آورد. بسیاری از غربیها به آئین اسلام گرویده و حضرت مهدی (ع) را مورد حمایت و تأیید خویش قرار می دهند.
لذا رومیان در یک هجوم ناگهانی با نزدیک به یک میلیون سرباز به سرزمین شام و فلسطین یورش می آورند.
آنگاه با شما پیمان شکنی نموده و با ارتشی مشتکل از هشتاد لشکر و هر لشکر دوازده هزار سرباز به سوی شما گسیل می شوند.
و نیروهای اسلام رویاروی آنان قرار گرفته و حضرت مسیح موضع خود را هماهنگ با حضرت مهدی(ع) اعلام داشته و پشت سر وی در قدس نماز می گزارد.
نبرد با رومیان (غربیها) در همان محورهای نبرد آزادی قدس، از عکا تا انطاکیه، و از دمشق تا قدس و مرج دابق(3) روی خواهد داد که شکستی سخت متوجه رومیان و پیروزی بزرگ و آشکاری نصیب مسلمانان می گردد.
پس از این کارزار، دروازه های پیروزی جهت فتح نمودن اروپا و غرب مسیحیت، به روی آن حضرت گشوده می شود... و ظاهراً بسیاری از کشورها به وسیله ی انقلاب ملتهای خودشان فتح می گردد، چرا که ملتها حکومتهای خود را که مخالف حضرت مهدی و مسیح، (ع) سرنگون ساخته و حکومتهای طرفدار آن حضرت را بر پا می دارند.
بعد از فتح غرب توسط امام (ع) و درآمدن آن تحت فرمانروائی آن حضرت، و اسلام آوردن بیشتر مردم آن سامان، حضرت مسیح(ع) رحلت نموده و حضرت مهدی(ع) و مسلمانان بر پیکر او نماز می گزارند، و آنطور که روایات می گوید، امام (ع) مراسم دفن و نماز خواندن بر بدن وی را آشکارا در حضور مردم انجام می دهد، تا همچون بار اول درباره ی او سخن ناروا نگویند؛ سپس پیکر پاک او را با پارچه ای که دست بافت مادرش مریم صدیقه (ع)، است کفن نموده و در جوار مزار شریف مادرش در قدس به خاک می سپارد.
پس از فتح جهان توسط آن حضرت و یکپارچگی تمام دولتهای جهان به صورت یک حکومت اسلامی... امام (ع) جهت تحقق بخشیدن به اهداف الهی در ابعاد گوناگون و در میان ملتهای جهان اقدام می کند، و برای تعالی بخشیدن و شکوفائی زندگی مادی و تحقق توانگری و رفاه همگان قیام نموده و جهت گسترش فرهنگ و دانش، و بالابردن سطح آگاهی دینی و دنیایی مردم می کوشد...
طبق برخی روایات، میزان افزایش دانشی که آن حضرت بر دانش مردم اضافه می کند، به نسبت 25 به 2 است، یعنی اضافه بر 2 جزء از علم که قبلاً دارا بوده اند، 25 جزء دیگر را بر آن افزوده و به طور کلی دانش بشر 27 جزء خواهد شد.
همچنانکه در زمان آن حضرت پای ساکنان زمین به سوی ساکنان کرات گشوده می شود؛ بلکه مرحله ی گشوده شدن درهای عالم غیب به روی این جهان مادی ما آغاز میگ ردد، که انسانهائی از بهشت به زمین می آیند که برای مردم اعجازآور و خارق العاده خواهد بود.
و در روزگار آن حضرت و بعد از آن شماری از پیامبران و امامان (ع) به زمین باز خواهند گشت و تا هر زمان که اراده ی حق تعالی باشد؛ فرمانروایی خواهند نمود. و این امر از نشانه های رستاخیز و مقدمات آن است.
به نظر می رسد که جنبش دجال ملعون و فتنه و آشوب او یک حرکت انحرافی بهره گیری از پیشرفت علوم و حالت رفاهی باشد که در زمان امام (ع) جامعه ی بشری به آن دست می یابد. دجال از روشهای پیشرفته چشم بندی، برای فریب جوانان پسر و دختر و زنان که بیشتر پیروان او را تشکیل می دهند، استفاده می کند.
از این رو در جهان، موجی از فتنه و آشوب بوجود می آورد که فریبکاریهای او را باور می کنند. اما حضرت مهدی(ع) نیرنگهای وی را آشکار ساخته و به زندگی او و هوادارانش خاتمه می بخشد.
آنچه ذکر شد، دورنمائی کلی از حرکت و انقلاب جهانی حضرت مهدی موعود(ع)... اما روزگاری که این حوادث در آن رخ می دهد، آشکارترین نشانه ها و رویدادها آن از زبان روایات چنین است:
نخست فتنه ای است که بر امت اسلامی پیش می آید و روایات، آن را آخرین و سخت ترین فتنه ها توصیف می کند که بر آنان وارد شده، و با ظهور امام (ع) برطرف می گردد.
نکته ی قابل توجه این است که تمام ویژگیهای کلی و مشروح این آشوب با فتنه و سلطه ی غربیها و نیز کشورهای شرقی هم پیمان با آنان، در آغاز این قرن، تطبیق می کند؛ چه این آشوب سراسر ممالک اسلامی و تمام خانواده های آنان را در بر می گیرد.
خانه ای وجود ندارد مگر این که آن فتنه داخل آن شده و هیچ مسلمانی نمی ماند مگر این که مورد آسیب آن واقع می شود.
ملتهای کافر بر کشورهای مسلمانان هجوم می آورند، آن گونه که گرسنگان آزمند بر سفره ی چرب و رنگین حمله می کنند.
به هنگام آن فتنه و آشوب، گروهی از غرب و گروهی از شرق آمده و بر امت من حکمرانی کنند.
این فتنه از سرزمین شام، سرزمینی که دشمنان ما سلطه گری استعماری سیاه خویش را از آنجا آغاز نموده، و آن را کانون پرتوافکن تمدن می نامند شروع و در نتیجه آشوبی به پا می شود که در زبان روایت به «فتنه فلسطین» از آن یادشده، آشوبی که کشور شام در اثر آن، همچون آب درون مشک به هم می خورد.
چون فتنه ی فلسطین برپا شود منطقه ی شام دچار آشفتگی و نابسامانی گردد، مانند به هم خوردن آب در مشک، و آنگاه که زمان پایانش فرا رسد پایان یافته و اندکی از شما پشیمان می شوید.
روایات، نسلها و فرزندان مسلمانان را بدین گونه توصیف می کند که: آنان با فرهنگ این فتنه و آشوب، نشو و نما می کنند به گونه ای که از دیگر فرهنگها بی اطلاع می مانند... و فرمانروایان ستمگری که با احکام کفر و هوا و هوس بر مسلمانان حکمرانی نموده و آنان را با بدترین وضعی شکنجه می دهند.
احادیث شریف، بوجود آورندگان این آشوب را رومیان (غربیها) و ترکان که ظاهراً مراد از آنان (روسها) باشند، نام برده، و آنگاه که حوادث بزرگی در سال ظهور حضرت مهدی (ع) رخ می دهد، آنان نیروهای خود را در رمله ی فلسطین و در انطاکیه در ساحل ترکیه، سوریه و در جزیره، واقع در مرزهای سوریه، عراق، ترکیه، مستقر می سازند.
زمانی که روم و ترک (روسیه و غرب) علیه شما شورش... و با یکدیگر نیز مخالفت و کشمکش می نمایند. و جنگ و درگیریها در جهان رو به افزایش می رود؛ هواداران ترکان، جهت استقرار در جزیره و خوارج روم به انگیزه ی فرود آمدن در رمله به حرکت در می آیند.
نقطه ی آغاز ظهور او از سوی مشرق است و چون آن هنگام فرا رسد، سفیانی خروج می کند.
یعنی، آغاز مقدمات و زمینه ی ظهور آن حضرت به دست طرفداران سلمان فارسی، یاران درفشهای سیاه انجام پذیرفته و نهضت آنان به دست مردی از قم بوجود می آید.
مردی از قم قیام نموده و مردم را به حق دعوت می نماید. گروهی که گرد او جمع می شوند، دلهاشان چون پاره های آهن محکم و استوار است و آنچنان نستوه اند که از تندبادها و طوفانهای کارزار نمی هراسند، و از نبرد خسته و افسرده نشده و وحشتی به دل راه نمی دهند، و هموار توکل و اتکاءآنها به خداوند است و فرجام نیکو از آن تقوا پیشگان خواهد بود.
آنان پس از بپا خاستن و بوجود آوردن انقلابشان از دشمنان خود (ابرقدرتها) می خواهند که آنها را به حال خود رها نموده و در امور آنها دخالت نکنند، اما آنان بر این امر اصرار دارند.
حق را می جویند، به آنان سپرده نمی شود، بار دیگر خواستار آن می شود دیگر بار نیز سپرده نمی گردد، با مشاهده ی این وضع سلاح بر دوش گرفته، و به مبارزه ادامه می دهند تا خواسته ی آنها را عملی نمایند ولی این بار اینان نمی پذیرند، تا اینکه قیام نموده... و پرچم نهضت را به دست صاحب شما یعنی (حضرت مهدی(ع) ) می سپارند، و کشته های آنان شهیدان راه حق هستند.
و به گفته ی روایات آنها سرانجام در جنگ طولانی خود پیروز گشته و دو شخصیتی که وعده داده شده در بین آنان ظاهر می شوند. که یکی خراسانی فقیه و مرجع، یا رهبر سیاسی است و دیگری شعیب بن صالح که جوانی گندمگون، با ریش کم پشت و از اهالی ری، و فرمانده نظامی است.
این دو شخصیت پرچم اسلام را به حضرت مهدی(ع) می سپارند و با نیروهای خود در نهضت آن حضرت شرکت می نمایند. و شعیب بن صالح به سمت فرماندهی کل قوای حضرت مهدی (ع) نائل می گردد.
همچنین روایات از حرکتی یاد می کند که در سوریه توسط «عثمان سفیانی» که از هواداران رومیان و هم پیمان با یهود است بر پا شده و وی سوریه و اردن را یکپارچه در قلمرو حکومت خویش در می آورد.
خروج سفیانی امری حتمی است که از آغاز تا انجام آن پانزده ماه به طول می انجامد. شش ماه آن را به جنگ و کشتار پرداخته و با به تصرف در آوردن پنج منطقه، نه ماه کامل بر آن مناطق فرمانروایی می کند.
طبق گفته ی روایات، آن مناطق پنجگانه، علاوه بر سوریه و اردن، احتمالاً لبنان را نیز در بر می گیرد.
این وحدت نامیمونی است که توسط سفیانی در کشور شام بوجود می آید، زیرا که هدف آن ایجاد یک خط دفاعی (عربی) از اسرائیل، و پایگاهی برای رویاروئی با ایرانیان و زمینه سازان حکومت مهدی (ع) می باشد.
از این رو سفیانی اقدام به اشغال و تصرف عراق نموده و نیروهای وی وارد عراق می گردند.
او تعداد یکصد و سی هزار نیرو را به کوفه اعزام می نماید و آنها در محلی به نام «روحاء» و «فاروق» فرود می آیند، آنگاه شصت هزار تن از آنان روانه ی کوفه شده و در محل مقبره ی حضرت هود(ع) در نخیله منزل می کنند، و گویا من سفیانی ( و یا همراه و یار او) را می بینم که در کوفه و در زمینهای پهناور و سرسبز شما رحل اقامت افکنده و منادی او بانگ بر می آورد که هر فردی سر شیعه ی علی را بیاورد هزار درهم به او داده می شود، در این هنگام است که همسایه به همسایه اش حمله ور شده و می گوید این شخص از زمره ی آنان است.
آنگاه سفیانی را به پر کردن خلاء سیاسی که در حجاز بوجود آمده وادار می نمایند. و برای مبارزه و نابودی حکومت حضرت مهدی (ع) که زبانزد مردم بوده و انتظار آغاز آن را از مکه دارند، حکومت سفیانی را تقویت می نمایند.
از این رو سفیانی سپاه خود را به حجاز گسیل داشته و نیروهایش با ورود به شهر مدینه در آنجا دست به فساد زده و سپس آهنگ مکه می کند، جائی که حضرت مهدی(ع) نهضت خویش را از آن مکان آغاز نموده است. پس از ا« معجزه ای که پیامبر(ص) در مورد سپاه سفیانی قبل از رسیدن به مکه وعده داده است، یعنی فرو رفتن به زمین، رخ خواهد داد.
پناهنده ای به خانه ی خدا پناه می برد، آنگاه سپاهی به سوی او فرستاده می شود، همین که به بیابان مدینه می رسند در زمین فرو می روند.
پس از آن سفیانی، بعد از شکست از ایرانیان و یمنی ها در عراق و شکستی که در حجاز به دست حضرت مهدی(ع) به واسطه ی معجزه فرو رفتن در زمین نصیب او می گردد، عقب نشینی می کند و جهت رویاروئی با پیشروی امام (ع) که با سپاه خویش راهی دمشق و قدس می باشد، به جمع آوری و بازسازی نیروهای خود در داخل کشور شام می پردازد.
روایات این نبرد را حماسه ای بزرگ دانسته است که از عکّا تا صور و انطاکیه در ساحل دریا، و در داخل منطقه، از دمشق تا طبریه و قدس امتداد می یابد.
در این گیرودار، خشم خداوند بر سفیانی و همدستان یهودی و رومی (غربی) وی فرود آمده و پس از شکستی سخت و کوبنده، سفیانی به اسارت در آمده و کشته می شود، آنگاه حضرت مهدی(ع) به همراهی مسلمانان وارد قدس می گردد.
همچنان که روایات نهضت دیگری را که زمینه ساز حکومت آن حضرت بوده و در یمن پدید می آید، یاد نموده و رهبر آن نهضت «یمنی» را ستوده و یاری نمودن وی را بر مسلمانها واجب می شمارد:
در بین پرچم ها هیچ پرچمی از درفش یمنی هدایت کننده تر نیست. پس از خروج یمنی فروش سلاح به مردم حرام است و چون خروج کند به یاری او بشتاب زیرا که درفش او درفش هدایت است. جایز نیست هیچ مسلمانی از آن سرپیچی نماید که اگر چنین کند اهل آتش خواهد بود، چرا که یمنی مردم را به حق و راه راست فرا می خواند.
روایات، از ورود نیروهای یمنی به عراق جهت یاری ایرانیان در برابر نیروهای سفیانی خبر می دهد و ظاهراً وی و سپاهیانش در یاری نمودن حضرت مهدی(ع) در حجاز نقش مهمی را ایفا می کند.
همچنین از نهضت مردی مصری قبل از خروج یمانی و سفیانی سخن به میان آورده و جنبشی دیگر را به فرمانده ی ارتش مصر، و حرکتی را به قبطیان اطراف مصر نسبت می دهد. آنگاه ورود نیروهای غربی یا مغربی را به مصر، و به دنبال آن خروج سفیانی را در کشور شام خاطر نشان می سازد.
و نیز از روایات چنین بر می آید که حضرت مهدی(ع) برای مصر موقعیت تبلیغی خاصی در سطح جهان قرار می دهد و آنجا را به عنوان منبر سخنرانی خویش انتخاب می فرماید و سپس کیفیت ورود آن حضرت و یارانشان را به مصر بیان می نماید:
آنگاه آنان (مهدی (ع) ویارانشان) وارد مصر شده و حضرت بر فراز منبر آن قرار می گیرد و با مردم سخن می گوید. زمین بر اثر عدل و داد، رونق و نشاط تازه ای به خودگرفته، و آسمان باران رحمت خود را فرود می بارد، درختان بارور شده و زمین گیاهان خود را می رویاند و زینت بخش ساکنان خود می گردد، حیوانات وحشی به گونه ای در آرامش و امنیت به سر می برند که همچون حیوانات اهلی می توانند در همه جا آسوده بچرند. دانش در دل مؤمنان آن چنان جایگزین می شود که هیچ مؤمنی از لحاظ علمی به برادر دینی اش نیاز پیدا نمی کند. آن روز، مصداق این آیه ی شریفه «یغنی الله کلاً من سعته» [خداوند همگان را از غنای بی کران خویش توانگر می سازد] آشکار می گردد.
اما در مورد کشور اسلامی مغرب، بنا به گفته ی روایات، نیروهایی از آنجا وارد سرزمین شام و چه بسا مصر گردیده، و برخی از آنها داخل عراق می شوند... و مأموریتهای آنان همچون مأموریت نیروهای بازدارنده عرب و یا بین المللی است که به نفع اسلام و مسلمانان نخواهند بود. این نیروها در شام با نیروهای ایرانی و زمینه سازان دولت حضرت مهدی (ع) رویارو شده و با یکدیگر به زد و خورد می پردازند. پس از آن به سوی اردن عقب نشینی نموده، و باقی مانده ی آنها بعد از خروج سفیانی عقب نشسته و یا به او می پیوندند. و سپس به کمک دولت مصر که با قیام مردم خود روبرو شده، و یا به یاری نیروهای غربی - که اندکی قبل از خروج و حرکت سفیانی در شام وارد سرزمین مصر شده اند. می شتابند.
روایت مربوط به عصر و زمان ظهور حضرت (ع) خاطر نشان می سازد که یهودیان در آخرالزمان، در روی زمین ایجاد فساد و فتنه نموده و گرفتار تکبرورزی و خود بزرگ بینی می گردند. آنگونه که خداوند در قرآن آنان را وصف نموده، این خوی برتری جوئی به دست پرچمدارانی که از خراسان خروج می نمایند نابود می گردد.
چرا که هیچ چیز نمی تواند آنان را از تصمیم خود برگرداند تا آن که درفشهای خود را در قدس به اهتزاز در آورند.
و ایرانیان قومی هستند که به زودی خداوند متعال آنان را علیه یهودیان برخواهد انگیخت.
ما بندگان نیرومندی از خود را علیه شما بر می شورانیم.
روایات، هلاکت موعود یهودیان را که در یک وهله و یا چندین وهله پیش از ظهور حضرت (ع) و بعد از آن اتفاق می افتد، مشخص ننموده، اما آخرین مرحله ی آن را وصف می نماید که به دست توانای حضرت مهدی (ع) و سپاهیان وی- که بیشتر آنها ایرانی هستند- به هلاکت می رسند.
و این رویداد به صورت کارزاری بزرگ است که در آن عثمان سفیانی حاکم سرزمین شام در کنار یهودیان و رومیها و در خط مقدم دفاعی آنان قرار دارد.
بنا به نقل روایات، امام مهدی(ع) نسخه های اصلی تورات را از درون غاری در انطاکیه و کوهی در فلسطین و از دریاچه ی طبریه بیرون آورده و با استناد به آن یهودیان را محکوم نموده و نشانه و علامتها و معجزات را برای آنان آشکار می سازد.
برخی از یهودیان که بعد از نبرد آزادی قدس جان سالم بدر برده اند تسلیم آن بزرگوار شده و کسانی که تسلیم نمی شوند از کشورهای عربی اخراج می گردند.
آنطور که از روایات استفاده می شود، اندکی قبل از ظهور حضرت، جنگی جهانی بین رومیان و ترکان یعنی غربیها و روسیه رخ می دهد که سبب آغاز آن از ناحیه ی مشرق است و از پاره ای دیگر از روایات چنین بر می آید که جنگ مزبور به صورتهای جنگهای منطقه ای خواهد بود.
در سال ظهور آن حضرت (ع) جنگهای زیادی در روی زمین به وقوع می پیوندند که خسارتهای آن متوجه آمریکا و اروپا می گردد.
آتش جنگ در مغرب زمین، همچون شعله ور شدن آتش در هیزم بسیار برافروخته می گردد؛ بین مردم شرق و غرب و حتی مسلمانان ایجاد اختلاف می شود و مردم در اثر هراس و وحشتی که دارند با رنج و گرفتاری و سختی روبرو خواهند شد.
همچنین روایات خبر می دهد که زیانهای جانی و تلفات این جنگ افزون بر بیماری طاعون که پیش از جنگ و پس از آن شیوع پیدا می کند، به دو سوم ساکنان زمین می رسد، و این خسارتها به مسلمانان وارد نمی گردد مگر به صورت غیر مستقیم.
این حادثه رخ نمی دهد مگر اینکه دو سوم مردم جهان از بین می روند، پرسیدیم: وقتی دو سوم مردم از بین بروند چه کسی باقی خواهد ماند؟
فرمود: آیا شما نمی خواهید جزء یک سوم باقی مانده باشید؟
پاره ای از روایات، اشاره دارد به اینکه این نبرد در چند مرحله انجام می پذیرد، و آخرین مرحله ی آن بعد از ظهور حضرت مهدی(ع) و آزاد سازی حجار توسط آن بزرگوار و ورود آن به عراق خواهد بود.
البته آزاد نمودن حجاز مربوط به نابسامانی و خلاء سیاسی و بحران حکومت در آنجاست که مشروح آن در مقاله های بعدی خواهد آمد.

پی نوشت ها :

1. شهر طبریه و دریاچه ی معروف آن در فلسطین قرار دارد.
2. قطوان نام منطقه ای در کوفه.
3. نام منطقه ای در فلسطین اشغالی.

منبع :پیشگویی ها و آخر الزّمان(جلد 1و2)، (1385)، تهران: نشر موعود عصر(عج)، چاپ دوم1387.